درد عشق

عاشقانه من و پدرم با خدا

just love god and father

واااای دیر شد 
مامااااانننننن 
کت تک منووو کجا گذاشتی 
آهان اینجاست 
وای وای دیر شد 
فکر کنم تیپم خوب باشه 
استرس دارمم 
باراولم نیست که میبینمشا 
ولی نمی دونم چرا همیشه واسه دیدنش استرس دارم 
که از تیپم راضی باشه 
از عطرم خوشش بیاد 
از این که بغلم راه میره افتخار کنه 
خوب دیگه نزدیک همون کافه همیشگیم 
خب خداروشکر ۵ دقیقه زودتر رسیدم 
همیشه از دیر کردن بدش میومد 
منم هیچوقت دیر نمی کردم 
خب میز همیشگیمون خالیه 
انگار سند این میز و صندلی و به نام ما زدن D: 
خب الان آروم گرفتم 
چرا نمیاد 
چه قدر هولم D:
خب گارسون داره میاد 
-سلام چی میل دارید !؟
+سلام منتظر کسی هستم  اومدن سفارش میدم 
۱۰ دقیقه 
۲۰ دقیقه 
۳۰ دقیقه 
۱ ساعت 
گذشت هنوز نیامده 
نگران شدم 
چرا هرچی زنگ میزنم این زن لعنتی میگه خاموش 
دیگه دارم عصبی میشم 
اوففففف 
صفحه چتمون باز میکنم یه پی ام بدم بهش
نگاهم افتاد به اون 
last seen along time ago 
اون بالا 
یهو مثل یه کسی که فراموشی گرفته یهو همه چیز یادش میاد 
یهو یادم اومد
ااااا یک سال میشه که نیست 
ههههههه 
خل شدم 
ههههههه یکسال مثل این 
خل و چلا ۵ دقیقه زودتر خودم میرسونم 
که شاید یه بار دیگه 
فقط یه بار دیگه ببینمش 
ولی هیییی.........
لعنتی باهام  چیکار کردی دیوونه

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 5 فروردين 1398برچسب:,ساعت1:11توسط 2lover | |